دلنوشته های من
وبی برای نوشته ها و خاطراتم 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های من و آدرس mynotes77.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خداییش ابن دوتا عکسو با هم مقایسه کنین.توی تلویزیون با چادر و چارقد بیرون تلویزیون...

[ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:5 ] [ مهدی ]

یه بار در مورد گرونی مطلب گذاشتم ولی الآن چون گرونی معضل بزرگیه مجبورم ازش صحبت کنم:

اولین بار که قرار بود یارانه ها رو حذف کنن،از یه راه چرتی به نام خوشه بندی استفاده کردن.ولی این راه خوشه بندی اگر یه کم با حساب و کتاب تر انجام میشد،الآن هم مردم80 درصد نسبتا بد وضع یا متوسط ایران کاملا حقشون رعایت میشد و اون گردن کلفتا یا همون ثروتمندا هم حالشون گرفته میشد.در طرح خوشه بندی تقریبا70 درصد مردم در خوشه ی3 ،20 درصد در خوشه ی2 و تنها 10درصد در خوشه ی 1 قرار گرفتن.اگر واقعا اینطور بود که ملت ایران ثروتمند ترین ملت دنیا بودند.البته این سوال هم مطرح میشه که خونواده ی متوسطی مث خونواده ی ما که در آمدش ماهانه تقریبا 1 میلیون درآمد دارن و خونواده ی ثروتمندی که در یک ماه میلیارد ها تومن در آمد دارن در یک درجه و مرتبه اند؟

[ یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:, ] [ 22:43 ] [ مهدی ]

یه روز یه ترک بود ...

اسمش ستار خان
بود، شاید هم باقرخان
شجاع بود و نترس.

در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد.

او برای مردم ایران ، آزادی می خواست

و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند

.

یه روز یه رشتی بود...

اسمش میرزا کوچک خان
 بود، میرزا کوچک خان جنگلی.

او می توانست از سبزی جنگل های شمال
و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند

اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را

و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.

یه روز یه اصفهانی بود...

اسمش حسین خرازی

وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ،
جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.

کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.

آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.

 

یه روز یه ...
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ... !

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند

و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند

و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی!




[ شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, ] [ 13:2 ] [ مهدی ]

زنگ تاریخ بود که معلمه گفت:بله یکی از بدترین اقدامات رضا خان کشف حجاب بانوان بود.اون روزا رضا شاه سر هر کوچه و خیابون دو سه تا گزمه میذاشته که چادر رو از سر زنان بکشند.

یهو بچه ها هوار زدند:حالا باید بزور سرشاون چادر بذاریم!

راستی ها عجب ملت مسخره ای ما داریم.بازم صد رحمت به عربای بت پرست که حداقل احترام قبلیاشونو نگه میداشتنو به خاطر اونا بت ها رو میپرستیدن.

[ جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, ] [ 21:30 ] [ مهدی ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 21267
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1